وقتی دلم به درد میاد و کسی نیست به حرف هایم گوش کند...
وقتی تمام غم های عالم در دلم نشسته است...
وقتی احساس می کنم دردمندترین انسان عالمم...
وقتی تمام عزیزانم با من غریبه می شوند...
وقتی کسی نیست که حرمت اشک های نیمه شبم را حفظ کند...
وقتی تمام عالم را قفس می بینم...
بی اختیار از کنار ان هایی که دوستشان دارم بی تفاوت می گذرم...!!!
مُهِم نیست که
یکـی باشَد یا یکـی نباشَد٬
مُهِم نیست غِیر اَز خُــدآ هیچ کَس نباشَد
مُهِم نیست تــویی که بایَد بآشی نیستی
مُهِم نیست...
... مُهِم اینجایی ست که مَن ایستاده اَم...
آخِرِِِ این قِصه٬
جآیی که هیـچ کَسُ هیـچ چیـز مُهم نیست
غِیر اَز خُـــدآ...
باران کـه میبـارد……
دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود…
. راه می افـتم …
بـدون ِ چـتـر …
من بـغض می کنـم …
.آسمـان گـریـه ..